صدای "خروپف" هر چه که باشد، بدون شک صدایی نا خوشایند و نا کوک در میان صدا های طبیعت است،ولی اگرچنانچه بخواهیم که از نیمه پر لیوان، به این موضوع نگاه کنیم، به طور یقین این صدای "خروپف" می تواند به عنوان یک عامل آرام بخش،در محیط خانه ها ، برای اعضای خانواده، همسفر و شریک راه زندگی آدم ها تاثیرگذار باشد.
به زبان ساده تر ، حالا" پارس بانو"ی ما، دیگر با شنیدن این صدا ،نگران بیخوابی ها ، ناراحتی ها و بالاو پایین رفتن فشار خون من نخواهد بود و می تواند با خاطر جمعی وآرامش بیشتری به کارهای هنری ،بافتنی و خیاطی خود بپردازد .فرصتی که به قول خودش ، در بیداری وباانجام خرده فرمایش های ریز و درشت من ،ممکن است کمتر برایش اتفاق بیفتد.پس نتیجه می گیریم که باید همیشه شکر گزار این موهبت الهی خاندان صابری باشیم.!!
تا جایی که یادم هست،مادرو دایی کوچک هم در نواختن این "سمفونی خدایی" هنگام خواب،دست کمی از حاج آقا نداشتند،بنابراین ما وارث مشترک این درد از خانواده های پدری ومادری مان هستیم.
"آقا مصطفی" خواهر زاده ام، به عنوان نسل سوم این خانواده که اوهم از این موهبت الهی بر خوردار است، دیروز در یاد داشتی طنز آلود،به ارکستر بزرگ موسیقایی ما در نیمه های شب در خانه پدری طعنه زده بود که در آن، هرکدام ازما از کوچک و بزرگ،و با توجه به بالا و پایین بودن تونالیته خروپف شبانه مان ،به نوبت وبه ترتیب در اجرای این سمفونی،سنگ تمام می گذاشتیم و خواب را بر چشم اهالی و دیگر همسایگان حرام می کردیم .